آیا این چیز ها برای یک نقاش عادی است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



سی سال پیش در حالیکه ماریزیو سراچینی پژوهشگر آثار هنری در حال تحقیق کردن بر روی تابلوی نبرد آنگیاری شاهکار گمشده لئوناردو داوینچی بود (اصل این تابلو موجود نیست)، متوجه یک پیام مبهم در این نقاشی دیواری شد.

جورجو وازاری هنرمند قرن 16 در تابلوی نبرد آنگیاری در دره چیانا بر روی یک پرچم کلمات Cerca Trova (بگردید و پیدا کنید) را نوشته است.

با وجود اینکه در این نقاشی از تکنیکهای سمبولیک خاصی استفاده شده است، سراچینی به دنبال این بود که اثری از این نقاشی دیواری را در تالار بزرگ پازازو وچیو واقع در فلورانس ایتالیا بیابد. دکتر سراچینی می‌گوید: ما در مورد شاهکار شاهکارهای دوره رنسانس صحبت می‌کنیم، اثری که حتی از شام آخر و مونالیزا نیز مهم تر است.

پیتر پل روبنس قبل از اینکه این نقاشی مفقود بشود با توجه به کپی‌هایی که از این نقاشی موجود بوده است این گراور را تهیه کرد. سراچینی در حالیکه با امیدواری برای اولین بار بعد از 450 سال از این نقاشی دیواری پرده برداری می‌کند، در نظر دارد در سال آینده پرتوهای نوترونی با قدرت بالایی را به این دیوار بتاباند.

طی تحقیقات سراچینی رازهای دیگری نیز از نقاشی های داوینچی کشف شد. در ماه مارس کارشناسان اظهار کردند که داوینچی اولین طراح بازی شطرنج بوده است. رساله‌ای با پانصد سال قدمت در مورد شطرنج در یک کتابخانه شخصی کشف شده که شامل طراحی‌های روشن و دقیقی از شطرنج است. از قرار معلوم این طرحها توسط این نابغه عصر رنسانس کشیده شده‌اند.

قرنهای متمادی مورخان هنر از خودشان می‌پرسیدند که چه کسی مدل نقاشی تابلوی مونالیزا بوده است؟ کارشناسان دانشگاه هایدلبرگ گفته اند که نوشته هایی در حاشیه یک کتاب مربوط به سال 1505 یک بار و برای همیشه به طور قطع ثابت می‌کند که مدل نقاشی مونالیزا، لیزا دل گیوکوندو همسر یک تاجر ثروتمند فلورانسی قرن 16 بوده است. یک متخصص کتابهای خطی می‌گوید که تمام شک و شبهه‌ها در مورد هویت مونالیزا کاملاً از بین رفته‌اند.
تعداد زیادی از آثار داوینچی حاوی پیامهای پنهانی هستند که تا به امروز دانشمندان را به فکر فرو برده‌اند. سال پیش پالا ماریا گیووانی موسیقی‌دان ایتالیایی گفت که با گذاشتن عناصر سمبولیک تابلوی شام آخر داوینچی بر روی یک خط حامل موسیقی، او یک نیایش 40 ثانیه ای در مورد خدا را کشف کرده است.

پالا گفته است که قرص‌های نان روی میز، دستهای مسیح و حواریان هرکدام می‌توانند نیایش دهنده یک نت موسیقی باشند.

در جولای 2007 یک متخصص کامپیوتر ادعا کرد که وقتی یک کپی از نقاشی تابلوی شام آخر را به صورت وارونه روی نسخه اصلی آن بگذاریم، جزئیات این نقاشی آشکار می‌شود. در میان گوشه سمت چپ اگر کمی ‌دستکاری شود تصویر یک کودک که در آغوش گرفته شده به خوبی دیده می‌شود.


دو شکلی که در یکی از لبه‌های انتهایی میز غذاخوری وجود دارند شکل یک شوالیه را می‌سازند.

در سال 2006 پاسکال کوته مخترع فرانسوی از یک دوربین چند طیفی استفاده کرد تا در لایه‌های بازسازی شده تابلوی بانو و قاقم داوینچی نفوذ کند. اسکن 240 مگاپیکسلی جزئیاتی که قرنها پنهان مانده بود را آشکار کرد.

کوته از دوربین با وضوح بالایش بر روی تابلوی مونالیزا نیز استفاده کرد که نشان دهد ابروها و دست چپ مونالیزا به صورتی ابتکاری با شیوه‌ای متفاوت نقاشی شده است.

در سال 2005 بعد از سه سال تحقیق پ‍ژوهشگران اثر انگشت داوینچی را ترمیم کردند که می‌تواند در مشخص کردن اینکه آیا نقاشی های مشکوک یا برخی از دست نوشته‌ها متعلق به داوینچی هستند یا خیر کمک کند.

سال آینده سراچینی می‌خواهد تحقیقاتش را به حداکثر برساند. او قصد دارد از اشعه نوترونی استفاده کند و گفته است اگر موفق بشویم نه تنها راهی برای شناختن لئوناردو داوینچی می‌یابیم، بلکه با این فناوری می‌توانیم تمام نقاشی‌های دیواری جهان را مورد تحقیق و بررسی قرار دهیم. 

منبع http://www.iran-eng.com/showthread.php

ادامه مطلب ...

لوناردو داوینچی کیست؟


لئوناردو داوینچی ( متولد۱۵ آوریل ۱۴۵۲ - وفات ۲ مه ‌۱۵۱۹) از دانشمندان و هنرمندان ایتالیایی دروه رنسانس است.داوینچی در رشته‌های معماری، موسیقی، کالبدشناسی، اختراع، مهندسی، تندیسگری، نقاشی و هندسه شخصی برجسته بود.داوینچی را کهن‌الگوی «فرد رنسانسی» دانسته‌اند. او شخصی بود بی‌نهایت کنجکاو و بی‌نهایت خلاق بود.

بیشتر معروفیت او نقاشی‌های شام آخر و مونا لیزا است...


لئوناردو داوینچی در سال ۱۴۵۲ در یک روستای توسکانی زاده شد. او را به شاگردی به آتلیه‌ای در فلورانس فرستادند تا نزد آندرئا دل وروکیو(۱۴۳۵-۱۴۸۸) که نقاش و پیکرتراش بود، آموزش ببیند. وروکیو شهرت عظیمی داشت، یعنی آنچنان شهرتی که شهر ونیز ساخت بنای یادبود بارتولومئو کولئونی را به او واگذاشت. کولئونی سرداری بود که بیش از دلاوریهای نظامی، از جهت اعمال نوعدوستانه خود حق بر گردن مردم ونیز داشت.

در آتلیه‌ای که قابلیت ساخت چنین شاهکارهایی را داشت، لئوناردوی جوان محققا می‌توانست چیزهای زیادی بیاموزد. بدون شک در آنجا با رموز فنی کارهای ریخته گری و کارهای فلزی آشنا شده و آموخته‌است که چگونه با مطالعه و مشاهده دقیق مدلهای برهنه و پوشیده، تابلوها و تندیس‌هایی را پدید آورد. او همچنین به پژوهش درباره گیاهان و جانوران مختلف پرداخت تا بتواند از آنها در تابلوهایش استفاده کند؛ فزوده بر آن، دانش گسترده‌ای در باره نورشناسی، ژرفا نمایی و استفاده از رنگها کسب کرد. چنین آموزشی کافی بود که از هر نوجوان با استعداد دیگری هنرمندی برجسته بسازد، و در واقع شمار زیادی از نقاشان و پیکر تراشان خوب از هنر آموزان آتلیه موفق وروکیو بودند. ولی لئوناردو بسی بالاتر از یک نوجوان با استعداد بود. نابغه‌ای بود که ذهن توانایش تا زمان باقی است آدمیان فانی را به اعجاب و ستایش وا خواهد داشت. خوشبختانه از دامنه وسیع آفرینش گری ذهن لئوناردو اطلاعاتی در دست است، زیرا شاگردان و مریدانش، دفاتر پیش طرح‌ها و یادداشتهای او را به دقت برای ما حفظ کرده‌اند، دفاتری با هزاران صفحه مملو از نوشته‌ها و طراحی‌ها و گزیده کتابهایی که می‌خوانده، و پیش نویس کتابهایی که قصد نگارششان را داشته‌است. هر چه بیشتر از این اوراق را بخوانیم کمتر دستگیرمان می‌شود که چگونه آدمیزاده‌ای توانسته‌است در همه آن حوزه‌های گوناگون پژوهشگری، به کمال برسد و در تقریبا همه آنها خدمات ارزنده و مهمی انجام داده باشد.  

 مونالیزا

آثار داوینچی اغلب دارای رمز و راز خاص خود هستند که همین امر باعث شهرت بیشتر داوینچی شده است. مشهورترین اثر داوینچی مونالیزا یا لبخند ژکوند است درباره این نقاشی نکات زیادی گفته شده است از جمله :

*آغاز به کار داوینچی برای کشیدن این تابلو در سال ۱۵۰۳ بود و تا ۱۵۰۷ اتمام آن به طول انجامید . (همین یک نکته کافی است که به اهمیت این نقاشی برای داوینچی پی برده شود)

*شیوه ای که لئوناردو در ترسیم چشمان مونالیزا به کار گرفته باعث می شود تا شما از هر زاویه ای که به نقاشی نگاه کنید چشمان مونالیزا را متوجه خودتان ببینید .

*لبخند خفیفی که بر لبان مونالیزا است تنها در صورتی دیده می شود که شما به هر جایی از نقاشی  غیر از لبان مونالیزا نگاه کنید و به محض خیره شدن به لبان مونالیزا این لبخند به کلی  ناپدید می شود

*طرز نشستن مونالیزا (که آرنج دست چپ را بر دسته صندلی قرار داده و کف دست راست را بر مچ دست چپ )هنوز هم یکی از ژست های محبوب عکسان است

*پلی که در پس زمینه  پشت شانه چپ مونالیزا دیده می شود هنوز هم به عنوان یکی از جاذبه های شهر بورونو پذیرای توریست هاست 

* آرواره های مونالیزا مردانه است و این حدس زده می شود که لئوناردو چهره خودش را به تصویر کشیده است

*در این نقاشی دستهای مونالیزا  متورم است به اعتقاد برخی این امر  دلیل بر آبستن بودن مونالیزا است

حلقه ای در دستان مونالیزا وجود ندارد تا نشان دهد که او متاهل است .

جای خالی مونالیزا بر روی دیوار، لوور

در ۲۱ اوت سال ۱۹۱۱ تابلو مونالیزا توسط یک دزد ایتالیایی دزیده می شود و به ایتالیا آورده می شود. پس از گذشت دو سال این تابلو در زادگاه خود یعنی فلورانس دیده می‌شود و پس از انجام برخی فعالیت‌های اداری و قانونی تابلو دوباره به لوور بازگردانده می‌شود.
در سال ۱۹۵۶ شخصی اقدام به پاشیدن اسید به قسمت پایینی تابلو نمود که مرمت آن سال‌ها به طول انجامید. در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی شهرهای نیویورک، توکیو و مسکو میزبان این تابلو بودند

 

تابلوی شام آخر

شام آخر یکی از دیوارنگاره‌های لئوناردو داوینچی ایتالیایی است. 

این اثر هنری نشانگر صحنه‌هایی از شام آخر روزهای پایانی عمر مسیح است آنطور که انجیل به آن اشاره کرده‌است. این نقاشی بر پایهٔ کتاب یوحنا، باب ۱۳ آیهٔ ۲۱ است آنجا که مسیح می‌گوید که یکی از ۱۲ حواری اش به وی خیانت خواهد کرد. این نقاشی یکی از مشهورترین و بازارش ترین نقاشی‌های جهان است، که بر خلاف بسیاری از نقاشی‌هایی از این دست قابل مالکیت شخصی نیست چرا که به آسانی نمی‌توان آنرا جابجا کرد.این نقاشی سراسر یک دیوار تالار مستطیل شکلی را می پوشاند که سالن غذاخوری صومعه سانتا ماریا دله گراتسیه در شهر میلان بوده است.

 

لئوناردو داوینچی موقع کشیدن تابلو شام آخر دچار مشکل بزرگی شد:
می بایست نیکی را به شکل عیسی و بدی را به شکل یهودا یکی از یاران عیسی که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر می کرد.کار را نیمه تمام رها کرد تا مدل های آرمانی اش را پیدا کند.
روزی دریک مراسم, تصویر کامل مسیح را در چهرة یکی از جوانان یافت.
جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرح هایی برداشت. سه سال گذشت.
تابلو شام آخر تقریباً تمام شده بود ؛ اما داوینچی هنوز بری یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود…کاردینال مسئول کلیسا کم کم به او فشار می آورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند.
نقاش پس از روزها جست و جو , جوان شکسته و ژنده پوش مستی را در جوی آبی یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند , چون دیگر فرصتی بری طرح برداشتن از او نداشت.
گدا را که درست نمی فهمید چه خبر است به کلیسا آوردند، دستیاران سرپا نگه اش داشتند و در همان وضع داوینچی از خطوط بی تقوایی، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداری کرد.
وقتی کارش تمام شد گدا، که دیگر مستی کمی از سرش پریده بود، چشمهایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید، و با آمیزه ای از شگفتی و اندوه گفت: من این تابلو را قبلاً دیده ام!
داوینچی شگفت زده پرسید: کی؟!
گدا گفت: سه سال قبل، پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم. موقعی که در یک گروه همسرایی آواز می خواندم , زندگی پراز رویایی داشتم، هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهرة عیسی بشوم!
می توان گفت: نیکی و بدی یک چهره دارند ؛ همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند

*در این نقاشی دستهای مونالیزا  متورم است به اعتقاد برخی این امر  دلیل بر آبستن بودن مونالیزا است

حلقه ای در دستان مونالیزا وجود ندارد تا نشان دهد که او متاهل است .

جای خالی مونالیزا بر روی دیوار، لوور

در ۲۱ اوت سال ۱۹۱۱ تابلو مونالیزا توسط یک دزد ایتالیایی دزیده می شود و به ایتالیا آورده می شود. پس از گذشت دو سال این تابلو در زادگاه خود یعنی فلورانس دیده می‌شود و پس از انجام برخی فعالیت‌های اداری و قانونی تابلو دوباره به لوور بازگردانده می‌شود.
در سال ۱۹۵۶ شخصی اقدام به پاشیدن اسید به قسمت پایینی تابلو نمود که مرمت آن سال‌ها به طول انجامید. در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی شهرهای نیویورک، توکیو و مسکو میزبان این تابلو بودند

 

تابلوی شام آخر

شام آخر یکی از دیوارنگاره‌های لئوناردو داوینچی ایتالیایی است. 

این اثر هنری نشانگر صحنه‌هایی از شام آخر روزهای پایانی عمر مسیح است آنطور که انجیل به آن اشاره کرده‌است. این نقاشی بر پایهٔ کتاب یوحنا، باب ۱۳ آیهٔ ۲۱ است آنجا که مسیح می‌گوید که یکی از ۱۲ حواری اش به وی خیانت خواهد کرد. این نقاشی یکی از مشهورترین و بازارش ترین نقاشی‌های جهان است، که بر خلاف بسیاری از نقاشی‌هایی از این دست قابل مالکیت شخصی نیست چرا که به آسانی نمی‌توان آنرا جابجا کرد.این نقاشی سراسر یک دیوار تالار مستطیل شکلی را می پوشاند که سالن غذاخوری صومعه سانتا ماریا دله گراتسیه در شهر میلان بوده است.

 

لئوناردو داوینچی موقع کشیدن تابلو شام آخر دچار مشکل بزرگی شد:
می بایست نیکی را به شکل عیسی و بدی را به شکل یهودا یکی از یاران عیسی که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر می کرد.کار را نیمه تمام رها کرد تا مدل های آرمانی اش را پیدا کند.
روزی دریک مراسم, تصویر کامل مسیح را در چهرة یکی از جوانان یافت.
جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرح هایی برداشت. سه سال گذشت.
تابلو شام آخر تقریباً تمام شده بود ؛ اما داوینچی هنوز بری یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود…کاردینال مسئول کلیسا کم کم به او فشار می آورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند.
نقاش پس از روزها جست و جو , جوان شکسته و ژنده پوش مستی را در جوی آبی یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند , چون دیگر فرصتی بری طرح برداشتن از او نداشت.
گدا را که درست نمی فهمید چه خبر است به کلیسا آوردند، دستیاران سرپا نگه اش داشتند و در همان وضع داوینچی از خطوط بی تقوایی، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداری کرد.
وقتی کارش تمام شد گدا، که دیگر مستی کمی از سرش پریده بود، چشمهایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید، و با آمیزه ای از شگفتی و اندوه گفت: من این تابلو را قبلاً دیده ام!
داوینچی شگفت زده پرسید: کی؟!
گدا گفت: سه سال قبل، پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم. موقعی که در یک گروه همسرایی آواز می خواندم , زندگی پراز رویایی داشتم، هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهرة عیسی بشوم!
می توان گفت: نیکی و بدی یک چهره دارند ؛ همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند

سنگ واره ها بودند که راز لوناردو را کشف کر دند

بررسی دست‌نوشته‌های 30میلیون دلاری لئوناردو داوینچی نشان می‌دهد این نقاش بی‌نظیر چندین قرن پیش از سایر محققان به ماهیت زیستی فسیل‌ها و حتی شیوه پیدایش آنها در میان لایه‌های رسوبی پی برده بود.

لئوناردو داوینچی ، www.1pars.com

 

سال‌های پایانی قرن پانزدهم میلادی می‌بایست برای خلق یکی از بزرگ‌ترین شاهکارهای لئوناردو داوینچی در خاطره‌ها می‌ماند، اما مجسمه عظیم برنزی اسبی که او برای ساخت آن به میلان دعوت شده بود، هرگز بر روی سکوی 7متری قرار نگرفت. ساخت آن به چندین تن برنز نیاز داشت و حمله ارتش فرانسه به ایتالیا باعث شد این فلز برای تهیه اسلحه سربازان صرف شود. با این حال سال‌های زندگی در میلان شکل‌گیری موفقیت‌ دیگری را رقم زد که تاکنون ناشناخته مانده بود.

 

سنگواره ها اسرار  داوینچی را فاش کردند .در کوهستان‌های حومه میلان می‌شد سنگواره‌های نرم‌تنان و مرجان‌های بسیاری را پیدا کرد و روزها برای شناخت آنها و منشأ احتمالی‌شان وقت گذاشت. داوینچی در بخشی از یادداشت‌هایش به این سال‌ها اشاره می‌کند و می‌نویسد: «زمانی که روی مجسمه عظیم اسب در شهر میلان کار می‌کردم، روستاییان برایم کیسه‌های بزرگی از این سنگ‌ها می‌آوردند».

در آن زمان دو نظر متفاوت در مورد این سنگواره‌های دریایی وجود داشت: یکی اینکه تصاویر خطوط و حفره‌های ایجاد‌شده روی سنگ‌‌ها کاملا تصادفی هستند و دیگری اینکه این سنگ‌ها بقایای جانداران از میان رفته در طوفان بزرگ هستند.

به گزارش نیوساینتیست، بررسی مجدد دست‌نوشته‌های پنهانی داوینچی در این سال‌ها نشان می‌دهد او با این عقاید عمومی چندان موافق نبوده و نه‌تنها به منشاء این سنگواره‌ها پی برده، بلکه توانسته فرایند سنگواره‌شدن آنها را نیز به درستی درک کند. این در حالی است که اولین بررسی‌های علمی بعدی و شناخت منشاء سنگواره‌ها توسط زیست‌شناسان به چندین قرن بعد برمی‌گردد.

سنگواره ها اسرار  داوینچی را فاش کردند .یکی از ابتدایی‌ترین این تحقیقات را چارلز داروین در سال 1845/1224 «نادر و بسیار باارزش» توصیف می‌کند و این در حالی است که شناخت حفره‌های موجود در بدن جانداران دریایی و ردپای بی‌مهرگان در سنگواره‌ها که به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم برمی‌گردد، به مراتب پیچیده‌تر است.

اندریا باوکن، دیرین‌شناس یکی از مراکز وابسته به یونسکو در پرتغال که به بررسی اسکن دست‌نوشته‌های داوینچی پرداخته، معتقد است شباهت زمین‌شناسی مناطق میان فلورانس و میلان باعث شده داوینچی چندین قرن پیش به این حقیقت پی ببرد. او در این منطقه به مطالعه پرندگان می‌پرداخته و به نظر می‌رسد هم‌زمان روی سنگ‌ها و منشاء برجستگی‌ها و خطوط ایجاد‌شده روی آنها تحقیق می‌کرده است.

او نظریه ایجاد تصادفی این خطوط و حفره‌ها را با توجه به وجود آنها در مناطق خاص و عدم تشکیل در شرایط عادی رد کرده و با توجه به اینکه این سنگ‌‌ها باید جایی میان لایه‌های متعدد زمین تشکیل می‌شده‌اند، فرضیه تشکیل آنها در اثر یک طوفان ویرانگر و به شکل ناگهانی را نیز مردود دانسته است.

سنگواره ها اسرار  داوینچی را فاش کردند .

این یاداشت 18 صفحه‌ای یکی از گران‌قیمت‌ترین کتاب‌های جهان است. بیل گیتس سال 1994 این یاداشت‌ها را به ارزش 30میلیون دلار خریداری کرد، اما خواندن اسکن این صفحات هم برای باوکن کافی بود تا به رازی پی ببرد که تاکنون از چشم محققان دیگر دور مانده بود. ( برای مشاهده عکس بزرگ، اینجا را کلیک کنید)

یکی از دقیق‌ترین این نوشته‌ها در پشت صفحه دهم توجه باوکن را به خود جلب کرده است. «روی سنگ‌ها خطوطی به چشم می‌خورد که حاصل از خزیدن کرمی است که میان دو لایه گرفتار شده و پیش از خشک‌شدن آنها مشغول حرکت بوده است». همین یک جمله به سادگی نشان می‌دهد داوینچی به منشاء سنگواره‌ها و فرایند تشکیل آنها پیش از دیگر محققان پی برده بود. در جای دیگری او به حفره‌های میانی مرجان‌ها و حضور آنها در میان رسوبات باقی‌مانده از دریای قدیمی اشاره می‌کند و از نرم‌تنانی نام می‌برد که می‌توانسته‌اند درون رسوبات فرو بروند و ردی از خود ایجاد کنند.

باوکن می‌گوید: «لئوناردو به این نکته پی برد که این خطوط حاصل از فعالیت‌های زیستی یا باقی‌ماندن موجودات زنده میان رسوبات دریایی هستند که با حرکات زمین و جابجایی صفحات تکتونیک قابل رؤیت شده‌اند».

متأسفانه داوینچی علاقه‌ای به اعلام نتایج مشاهدات و یافته‌هایش نداشت و این اولین‌بار است که شناخت دقیق او از پدیده سنگواره‌شدن موجودات زنده و منشاء زیستی این پدیده روشن می‌شود.

آدرین مایر از دانشگاه استنفورد که روی تاریخ علم تحقیق می‌کند و یکی از زمینه‌های کاری او پژوهش روی تفسیر فسیل‌ها در قرون گذشته است، این نتایج را شگفت‌انگیز می‌داند. او می‌گوید: «این درک صحیح از پیدایش فسیل‌ها و منشاء آنها می‌تواند یکی دیگر از افتخارات داوینچی باشد. فکر می‌کنم باید او را پدر علم اثرشناسی سنگواره‌ها بدانیم».

سنگوارهباوکن معتقد است حتی در برخی نقاشی‌های داوینچی هم می‌توان رد پای علاقه او به لایه‌های رسوبی زمین را پیدا کرد. نکته جالب‌توجه‌تر نقاشی او از یک ساختار لانه زنبوری است که در بغل مشاهده می‌کنید. این ساختار بدون اینکه توضیحی در کنار آن نوشته شده باشد از زوایای گوناگون در سری یادداشت‌های دیگری نقاشی شده است.

باوکن به شباهت بسیار این نقاشی با سنگواره Palaeodictyon اشاره می‌کند که یکی از شناخته‌شده‌ترین سنگواره‌های متعلق به رسوبات تشکیل‌دهنده کوهستان‌های ایتالیا است. احتمالا خلل و فرخ موجود در این ساختار محلی برای زندگی باکتری‌ها بوده، اما حققان هنوز موفق نشده‌اند نمونه امروزی این ساختار را حتی در عمق 3500متری اقیانوس کشف کنند.

بسیاری از دیرین‌شناسان با اینکه داوینچی را آغازگر علم اثرشناسی سنگواره‌ها بدانیم چندان موافق نیستند؛ اما در حال حاضر با معمای تازه‌ای مواجه شده‌اند که کلید حل آن تنها در دستان او است.

داوینچی یا نسترا داموس!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  • «آدمی بر اساس تفکر و تخیل خود زندگی خویش را می سازد.»
  • لئوناردو داوینچی موقع کشیدن تابلو شام آخر دچار مشکل بزرگی شد:

می بایست نیکی را به شکل عیسی و بدی را به شکل یهودا یکی از یاران عیسی که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر می کرد.کار را نیمه تمام رها کرد تا مدل های آرمانی اش را پیدا کند. روزی دریک مراسم, تصویر کامل مسیح را در چهرة یکی از جوانان یافت. جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرح هایی برداشت. سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقریباً تمام شده بود ؛ اما داوینچی هنوز بری یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود…کاردینال مسئول کلیسا کم کم به او فشار می آورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند. نقاش پس از روزها جست و جو , جوان شکسته و ژنده پوش مستی را در جوی آبی یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند , چون دیگر فرصتی بری طرح برداشتن از او نداشت. گدا را که درست نمی فهمید چه خبر است به کلیسا آوردند، دستیاران سرپا نگه اش داشتند و در همان وضع داوینچی از خطوط بی تقوایی، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداری کرد. وقتی کارش تمام شد گدا، که دیگر مستی کمی از سرش پریده بود، چشمهایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید، و با آمیزه ای از شگفتی و اندوه گفت: من این تابلو را قبلاً دیده ام! داوینچی شگفت زده پرسید: کی؟! گدا گفت: سه سال قبل، پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم. موقعی که در یک گروه همسرایی آواز می خواندم , زندگی پراز رویایی داشتم، هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهرة عیسی بشوم! می توان گفت: نیکی و بدی یک چهره دارند ؛ همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند.

  • روزی که به شایستگی بگزرد، خوابی خوش در پی دارد، عمری هم که به شایستگی صرف شود به مرگی خوش می‌انجامد.
  • داوینچی پیش بینی کرده است که جهان در 1 نوامبر 4006 پایان می یابد.
  • شخصیت های تابلو شام آخر داوینچی : از راست به چپ - شمعون پطروس - تادیوس - متی - سنت فیلیپ - سنت جیمز بزرگ - توماس - عیسی - سنت جان - یهودا اسخریوطی - سنت پیتر - آندریاسسنت جیمز کوچک - بارتولومئو می‌باشند.

                  leonardo                                    vs                                nostradamus


آیا می توان به محققان اعتماد کرد؟ لوناردو یک عرب بود!!!!!!!!!!

محققان مدعی شدند لئوناردو داوینچی ، پیشگام عصر بیداری ، اصالت عربی داشت.
به گزارش پایگاه اینترنتی الرایه ، براساس تحقیق این افراد ، پدر داوینچی عرب بود که به سال ها پیش از به دنیا آمدن لئوناردو به ایتالیا مهاجرت کرده بود.

محققان در تحقیق خود با استناد به اثر انگشت به جا مانده از دست چپ این هنرمند نابغه مدعی شدند اثر انگشت وی ۶۵ درصد از ویژگی های اثر انگشت اعراب را داراست.

این ادعا در مراسم بزرگداشت داوینچی در شهر فلورانس ایتالیا عنوان شد.